عاطفه خسروی راد؛ احمد اکبری؛ مخحمد کریمی؛ مسلم چرابین
چکیده
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی آموزش مهارتمحور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه با استفاده از تئوری دادهبنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش نظریه دادهبنیاد و با رویکرد کیفی و برای تحلیل دادهها از نرمافزار MaxQDA استفاده شد. روش نمونهگیری، از نوع هدفمند بود که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزههای ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی آموزش مهارتمحور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه با استفاده از تئوری دادهبنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش نظریه دادهبنیاد و با رویکرد کیفی و برای تحلیل دادهها از نرمافزار MaxQDA استفاده شد. روش نمونهگیری، از نوع هدفمند بود که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزههای مدیریت آموزش و آموزش مهارتمحور به اشباع رسید. نتایج و یافتههای پژوهش نشان داد که پدیده محوری آموزش مهارتمحور دارای سه مؤلفه تسهیلکننده زندگی فردی و اجتماعی؛ مهارت ارزشآفرین و مهارت انسانساز است. شرایط علّی که سبب بروز پدیده الگوی آموزش مهارتمحور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه میشود، در چهار دسته فشارهای عصر جدید برای تغییر؛ فشار نیازمندیهای جامعه؛ عملکرد ضعیف نظام آموزشی غیر مهارتی در برابر نظام مهارتمحور؛ باورهای فرهنگی جامعه قرار گرفتند. شرایط زمینهای دارای 5 مؤلفه اصلی شامل سیاستگذاری برای سیستمهای نوین آموزشی؛ ارتقا منابع انسانی مهارتمحور؛ تأمین امکانات و زیرساختهای مادی؛ بستر مناسب تکمیلکنندگان آموزش مهارتمحور و باورهای فرهنگی جامعه و خانوادهها بود. راهبردهای مناسب برای دستیابی به آموزش مهارتمحور بر مبنای نیازهای واقعی جامعه در شش دسته اصلاح فرآیندهای غلط دولتی و حمایت همهجانبه دولت؛ فرهنگسازی همهجانبه در جامعه؛ تقویت و غنیسازی منابع انسانی مهارتمحور در جامعه؛ تغییر در رویهها و فرایندهای آموزشو پرورش؛ تغییر بنیادی در سیاستهای آموزشو پرورش و جذب حمایت مکملهای موثر جای گرفتند. پیامدهای حاصل از اجرای راهبردها در چهار مؤلفه منافع اقتصادی؛ پیامدهای مثبت اجتماعی و فرهنگی؛ پیامدهای مثبت فردی و پیامدهای آموزشی جای گرفتند.
هادی قاسمی؛ مسلم چرابین؛ محمد کریمی؛ علی معقول
چکیده
هدف از اجرای پژوهش حاضر، احصاء تجارب زیسته راهبران آموزشی تربیتی از ویژگیهای مدیران موفق مدارس چندپایه بود. پژوهش حاضر در حوضه کاربردی بوده و روش آن با توجه به پدیده مدارس چندپایه و لزوم فهم عمیق آن از منظر افرادی که تجربه مستقیم داشتهاند؛ بر اساس رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انتخاب شد و همچنین با 15 مدیر مدرسه چند پایه شهرستان ...
بیشتر
هدف از اجرای پژوهش حاضر، احصاء تجارب زیسته راهبران آموزشی تربیتی از ویژگیهای مدیران موفق مدارس چندپایه بود. پژوهش حاضر در حوضه کاربردی بوده و روش آن با توجه به پدیده مدارس چندپایه و لزوم فهم عمیق آن از منظر افرادی که تجربه مستقیم داشتهاند؛ بر اساس رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انتخاب شد و همچنین با 15 مدیر مدرسه چند پایه شهرستان طرقبه شاندیز بهعنوان نمونه تحقیق هدفمند مصاحبه گردید. برای گردآوری دادهها، از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده و برای تحلیل دادههای پژوهش، از تحلیل مضمون بهره گرفته شد. جهت اعتباربخشی نتایج در اختیار سه نفر از متخصصان علوم تربیتی قرار داده شد و بر اساس داوری تخصصی تأیید اخذ شده است. در رابطه با سؤال اول پژوهش، با هدف واکاوی چالشها و پیامدهای مدارس چندپایه، چهارده مضمون کلی در چهار بعد محوری شامل چالشهای سازمانی، چالشهای زمینهای، چالشهای آموزشی تربیتی و چالشهای فرهنگی جای گرفتند. در رابطه با سؤال دوم پژوهش با هدف تبیین ویژگیهای مدیران کارآمد چندپایه ده مضمون کلی در قالب چهار بعد محوری، کانون تعاملات جامعه محلی، تسهیلگر تربیتی، ارزشهای اخلاقی و نگرش مولد و سازنده احصاء شد. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان استنتاج نمود که مواجهه با چالش و پیامدهای مدارس چندپایه مستلزم تغییر مدیران توانمند و کارآمد بوده که موجبات جهتگیری نوینی نسبت به مدارس چندپایه شده و از مواضع نگاه تقلیلگرایی به این مدارس کاسته شود. چنانچه رویه موجود در رابطه با مدارس چندپایه تداوم یابد و به فرایند مدیریت آن، کمتوجهی شود؛ موجبات شکاف در فرایند یاددهی یادگیری و ترک تحصیل دانشآموزان خواهد شد.